۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

چهل روز از وداع جانسوزت،ای دریا از سخاوتت شرمگین گذشت...

اسوده بخواب و بدان هیچ گاه کشتی طوفان زده،ساحل امیدش را از

یاد نخواهد برد.
دایی عزیزم
در غربت فراغت همیشه سوگواریم
جمعه 30/5/1388

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

محبت(مولوی)

از محبت خارها گل می شود وز محبت سرکه ها مل می شود
از محبت دار تختی می شود وز محبت بار بختی می شود
از محبت سجن گلشن می شود وز محبت خانه روشن می شود
از محبت خار سوسن می شود بی محبت موم اهن می شود
از محبت نار نوری می شود وز محبت دیو حوری می شود
از محبت سنگ روغن می شود بی محبت روضه گلخن می شود
از محبت حزن شادی می شود وز محبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود بی محبت شیر موشی می شود
از محبت سقم صحّت می شود وز محبت قهر رحمت می شود
از محبت تلخها شیرین شود از محبت مس ها زرین شود
از محبت دردها صافی شود از محبت دردها شافی شود
از محبت مرده زنده می کنند از محبت شاه بنده می کنند
شعر از:مولوی
شنبه:17/5/1388

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
ای کاش در این عید،ظهورش برسد
این گونه هزار عید با هم داریم...
"عید بر همه مبارک باد"
"یا بقیة الله"
سوالی ساده دارم از حضورت من ایا زنده ام وقت ظهورت؟
اگر تو امدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در حضور تو بمیرم
ولادت مولای عشق رو به همه دوستان تبریک می گم