۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

یک بغل دلتنگی

اسمان بارانی است ، من دلم غم دارد
این دل غمگین من تو را کم دارد
چشم هایم گریان ، کاش اینجا بودی
چشم من همراه اسمان می بارد
سهم من از عشقت ، یک بغل دلتنگی است
من تو را می بخشم ، دل اگر بگذارد
راهی خاطره ها با خیالت هستم
کاش می دانستم ، دل چه در سر دارد
ای دل من بس کن او فراموشت کرد
اسمان هم امشب مثل من غم دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر