۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

پر پرواز

تکیه گاه شبای تار منی تو طبیب دل بیمار منی
منم اون پرنده که بالش شکست تو همونی که پناهگاه منی
من همون گلم که شد طعمه باد تو هنوزم شاخ و برگای منی
منم اون مسافر شکسته دل توی این سفر تو همراه منی
من مث یه قمری کنج قفسم تویی اون که پر پرواز منی
منم اون ماهی افتاده به خاک اما تو هویشه دریای منی
منم اون شمعی که سپیده سوخت تو همون پروانه ناز منی
منم اون که دلش از خزون گرفت تو بهار نغمه پرداز منی
منم هم صحبت شب های سیاه تو طلوع صبح زیبای منی
منم اونی که یه همزبون می خواست همزبون که نه تو دنیای منی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر