۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

غم دوری


نگذار تو را ندیده جان بسپارم / غمگینم و تنها تو مکن ازارم

انقدر غم دوری تو ازرد مرا / دیگر به تو و امدنت شک دارم

این فاصله ها حرف مرا می فهمند / من از غم این فاصله ها بیمارم

هر روز و شبم بدون تو پاییز است / در خانه خود بهار را کم دارم

با امدنت بهار هم می اید / می اید و تا ابد تو هستی یارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر