۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

نور مهتاب

و امشب ماه من تنهای تنها
من اینجا و تو در ان سوی دنیا
من امشب مانده ام با نور مهتاب
دلی اشفته و یک قلب بیتاب
و امشب من دلم در انتظار است
نگاهم از برایت بیقرار است
عزیزم کاش می دیدی که امشب
سرم بر شانه های یک حصار است
سرم بر شانه دیوار سنگی
و سیل اشک من بی اختیار است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر