گریه کردم،شعر گفتم،اشک هایم را سرودم/ در تمام لحظه های دوری اما با تو بودم
با تو بودم،در کنارت،با تو من فریاد کردم/ در خیالم با تو تنها از گذشته یاد کردم
با تو هر شب شعر گفتم،با تو هر شب گریه کردم/ در خیالم اشک هایم را به تو من هدیه کردم
با تو من در سرزمین ارزوها شاد بودم/ از تمام غصه های زندگی ازاد بودم
تا کسی من را صدا زد گفت رویا،یک خیال است/ او مرا بیدار کرد و گفت عشق تو محال است
چشم هایم را گشودم با تو دیگر من نبودم/ اه از قلبم کشیدم بیت اخر را سرودم
کاش بیدارم نمی کرد کاش عمری خواب بودم/ رفته از یاد تو اما در خیالم با تو بودم
با تو بودم،در کنارت،با تو من فریاد کردم/ در خیالم با تو تنها از گذشته یاد کردم
با تو هر شب شعر گفتم،با تو هر شب گریه کردم/ در خیالم اشک هایم را به تو من هدیه کردم
با تو من در سرزمین ارزوها شاد بودم/ از تمام غصه های زندگی ازاد بودم
تا کسی من را صدا زد گفت رویا،یک خیال است/ او مرا بیدار کرد و گفت عشق تو محال است
چشم هایم را گشودم با تو دیگر من نبودم/ اه از قلبم کشیدم بیت اخر را سرودم
کاش بیدارم نمی کرد کاش عمری خواب بودم/ رفته از یاد تو اما در خیالم با تو بودم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر