۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

شعله عشق

اخرین روز وداع لحظه ای بارانی/ من تو را گم کردم در شبی ظلمانی

گریه کردم بسیار من هراسان بودم / تا به صبح ان روز بی تو گریان بودم

جای خالی تو را پیش خود حس کردم/ به تو گفتم که نرو از تو خواهش کردم

تو ولی خندیدی و ز من دور شدی / با تمام احساس تو چه مغرور شدی

هرگز ان روز وداع نرود از یادم / من بدون تو فقط شعله ای در بادم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر