۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

اخر خط

فاصله بین من و تواز زمین تا اسمونه دارم از پا در میام من اما هیچکس نمیدونه

به خدا دیگه ندارم طاقت جدایی از تو غم این دوری توقلبم داره اتیش می سوزونه

داره لحظه های سبزم رنگ زرد به خود می گیره حیف قلبم که بمیره اخه اون خیلی جوونه

حسرت یه لحظه دیدار من و تا کجا کشونده شاید این اخر خطه،شایدم خود جنونه

نمی دونم چه امیدی توی قلبم می زنه زنگ که من و با این همه درد چشم به راهت می نشونه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر