۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

نشد...

تازه داشتم با تو دنیام و می ساختم که نشد
زیر سایه تو فردام و می ساختم که نشد
تازه با تو توی رویاهام سفر کرده بودم
چه خیالای قشنگی با تو داشتم که نشد
اره انگار تازه داشتم با تو عاشق می شدم
تازه داشتم با تو عشق و می شناختم که نشد
تازه باورم شده بود که فقط مال منی
توی رویاهام فقط من تو رو داشتم که نشد
تازه داشت روزای سردم با تو افتابی می شد
با تو داشتم توی پاییز گل می کاشتم که نشد
تازه داشتم به تموم غصه ها می خندیدم
روزای تلخم و پشت سر می ذاشتم که نشد
دلم و چه عاشقونه به تو خوش کرده بودم
اره از عشق انتظار دیگه داشتم که نشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر